۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

  می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را
  می جویمت چنانکه لب تشنه آب را

  بی تابم آنچنانکه درختان برای باد
  یا کودکان خفته به گهواره تاب را

  بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل
  یا آنچنانکه بال ِ پریدن عقاب را

  حتی اگر نباشی ، می آفرینمت
  چونانکه التهاب بیابان سراب را...

  چند وقته دلم بدجوری گرفته...
  بغض می کنم ، وسط خنده هام به یه جا خیره می شم و اشکم می ریزه ، بعضی وقت ها دلم می خواد هیچ کس نباشه
  تا با صدای بلند گریه کنم...
  خودم می دونم چمه!
  دلم تنگه ، خیلی هم تنگ...

۱ نظر:

  1. الهی فدای دل تنگت بشم ....
    خیلی دلنشین بود !
    یادته ی وقتی بهت گفتم که خواستن...
    هم خواستن هستش هم نیاز !!
    چقدر دوست دارم این نیازو !

    پاسخحذف