۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

  دچار یعنی عاشق
  و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک دچار آبی دریای بیکران باشد
  خوشا به حال گیاهان که عاشق نورند
                                         و دست منبسط نور روی شانه آنهاست...

  یه روز یکی بهم  گفت : دلتنگی حس بدی نیست ، یادگاری از اونایی که دوسشون داریم ولی از ما دورند.
  راست می گفت.
  ولی یه وقتایی دلتنگی آدمو بدجوری اذیت میکنه...
  شده تا حالا اونقدر دلتنگ یکی باشین که آرزو کنید بتونید اونو از رؤیاتون بیرون بکشین و تو دنیای واقعی محکم
  بغلش کنید؟
  دلتنگم
  بیشتر از همیشه...
  کاش فاصله ای وجود نداشت
  کاش فاصله فقط یک واژه بود در حد یک واژه
  کاش فاصله نمی تونست هیچوقت و هیچ جا اندازه همین 5 حرفش بین دو نفر جدایی بندازه
  اما هست...
  هست و انقدر قدرتمنده که حتی نمی تونی قلبتو آروم کنی به تموم شدنش...
  این شعر سهراب رو که نوشتم خیلی دوست دارم...
  راستشو بخواین هروقت میخونم به گیاها و گلها حسودیم میشه
  که حضور نور رو همیشه حس می کنن...!!!

۲ نظر:

  1. من آن کبونر شکسته بالی هستم که:
    دقایق را به امید پروازی دوباره طی می کنم
    و در سوسوی خیالم صدای بال کبوتری را می شنوم
    که زمانی با من همسفر بود .
    از عمق وجودم و با صدای بلند فریاد می زتم :
    همسفر همیشه باهاتم حتی با بالهای شکسته !
    همسفر همیشه باهاتم حتی با بالهای شکسته !

    پاسخحذف
  2. من به تو خنديدم
    تا كه با خنده به تو
    پاسخ عشق توراخالصانه بدهم...
    بغض چشمان تو ليك
    لرزه انداخت به دستان منو
    سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك
    دل من گفت برو
    چون نميخواست به خاطر بسپارد گريه ي تلخ تورا..
    و من رفتم و هنوز سالهاست
    حيرت و بغض تو تكرار كنان
    مي دهد آزارم...
    و من انديشه كنان غرق اين پندارم
    كه چه ميشد اگر باغچه ي خانه ي ما سيب نداشت...

    پاسخحذف